حس و حالی عجیب توام با دلهره و اضطراب و دوست داشتن البته.رد را می بینم ک
وقتی بچه ها را می بینم که همراه با پدرا و مادرا لباسهای نو می خرند...
پیرزنی تنها را می بینم که سبزه کاشته برای سفره هفت سین شب عید....
کاسبهای دوره که با نهایت تلاش برای امرار معاش جست و خیز می کنند...
یک چیزی دلم را خالی می کند و اونهم اینکه نکند بچه ایی در حسرت خرید یک جفت کفش نو باشد...
پیر زن و پیر مردی تنها در کنج خانه یا لب حوضچه حیاتشون منتظر فرزندان و نوه ها باشند اما از آنها خبری نباشد و....
هر چه هست آرزوی من دلی خوش برای شما دوستان خوبم هست.
سال نو پیشاپیش مبارک