✅حلول ماه #ربیع_الاول 🌸🍃
ماه شادی #آل_الله
برتمامی شما عزیزان و خانواده محترم تان مبارک باد .🎂

✅حلول ماه #ربیع_الاول 🌸🍃
ماه شادی #آل_الله
برتمامی شما عزیزان و خانواده محترم تان مبارک باد .🎂
سبد بافی با ساقه کندم و شاخه بید:
در حدود ده سال پیش رونق زیادی داشت در روستا ولی متاسفانه با مرور زمان از رونق افتاده
بارش برف در روستا که موجب شاد و خوشحالی مردم روستا و روستا ها اطراف شد
وعکس زیبا از بارش برف در روستا
تصویر بالا عکس ریواس( اوشقون به زبان آذری) است. این گیاه در فصل بهار در کوههای اطراف روستا بسیار یافت می شود و مزه ای ترش دارد و این عکس مربوط به 4 اردیبهشت روستاست.
این خط ثابت در روستا به صورت بیسیمی میباشد اهالی روستا میتوانن این خط ثابت بیسیمی رو هرجا روستا و تا هر جایی از استان زنجان ببرن که همه جای استان زنجان اتن میدهد
از سوغاتی های روستا می توان به عسل...کره...پنیر...ماست...سرشیر
و انواع لبنیات و انواع دارو های گیاهی (که در بخش داروهای گیاهی روستا هستش)اشاره کرد...
بعضي از روستاييان در منزل خودشان فراورده هاي لبني را درست ميكنند ، مانند پنير محلي كره محلي دوغ محلي ،كشك ، خامه ، قيماق(سرشير) و ....
اميدوارم كه روزي قسمتتان شود و سري به روستاي ما بزنيد و از لبنيات ناب اين ديار استفاده كنيد.....
در زندگی روستایی آرامش نقش اصلی را بازی می کند.یکی از مهمترین ویژگی ها و برتری های زندگی روستایی نسبت به زندگی شهری هم,همین آرامش است که تنها در روستاها میتوان به آن رسید.زندگی در روستا آدمی را از هر جنجال و قیل و قال و دود و دم رهایی می بخشد.شاید بسیاری از شهرنشینان در همه ی زندگی خود آرامش یک شب یک مرد روستایی را نداشته باشند.پس از خیزش خورشید به پشت کوه ها و آمدن شب تیره در روستا,.شنیدن آوای سگان در آغاز شب و آوای خروسان در سپیده دم,آنچنان آرامشی به روستا نشینان می دهد که همواره آنان را همراه است.
روستا نشینان همواره
یار و یاور یکدیگرند و اگر دردی برای یکی از همسایگان پیش آید , دیگران او را
درمانند. اما در زندگی شهری امروزی بسیاری از همسایگان حتا نام یکدیگر را نمی دانند
چه برسد بخواهند یاور هم باشند !
در روستا زن و مرد همچون خواهر و برادر هم اند
و هیچ کس نگاهی آلوده به دیگران نمی کند . چرا که روستا نشینی به آنان جوانمردی می
آموزد . بسیار کم پیش می آید که دختران روستایی دست به کاری بزنند که هم دامان خویش
را بیالایند و هم آبروی خانواده ی خود را بریزند .
وارونه ی آنچه در شهرها می
گذرد , در روستا زن و مرد در بیشتر کارها با یکدیگر همکاری می کنند و نمیگذارند بار
زندگی بر دوش دیگری سنگینی کند
مقدمات پخت نان :
برای پخت نان در ابتدا یک روز قبل خمیر را تهیه می کردند و به مدت ده تا دوازده ساعت می گذشت تا خمیر عمل بیاید لذا جهت تهیه خمیر سفره آردی بود با لانجین و مایه خمیر .
مایه خمیر معمولا مقداری از خمیری بود که سری قبل با آن نان پخته بودند و آن را لای سفره آرد نگهداری میکردند تا ترشیده شود و به عنوان مخمر در خمیر بعدی استفاده شود ( کاری که آلان جوش شیرین می کند اما آن کجا و ....)
لانجین ظرفی سفالین و بزرگ بود که داخل آن خمیر می کردند .
سفره آرد هم سفره ایی بود که داخل آن مقداری آرد وجود داشت و در زمان تهیه خمیر و پخت نان پهن می شد تا برکات خدا بر زمین نریزد .
تهیه خمیر :
مقداری آب داخل لانجین ریخته می شد و مایع خمیر داخل آن حل می شد و بعد از آن آرد را داخل آن می ریختند و یک نفر آنرا ورز می داد تا ورز بیاید بعد از عمل آمدن آنرا به مدت حد اکثر دوازده ساعت به حال خود رها می کردند تا خمیر عمل بیاید .
وسایل مورد نیاز پخت نان
جهت پخت نان باید تنور گرم می شد لذا در سحرگاه در داخل تنور آتش روشن می کردند و هیزم ها معمولا چوب و بته بود یا تاپاله وهیمه (بته خار و خاشاکی بود که از کوه می آوردند وتاپاله و هیمه از فضولات گاو و گوسفند تهیه می شد .)
بعد از گرم شدن تنور و عمل آمدن خمیر وسایل پخت نان دور تنور چیده می شد که عبارت بودند از :
1: سفره آرد
2: تخته خانه ( وسیله ایی که روی آن خمیر را پهن می کردند)
3: تیر خمیر پهن کنی ( وردنه )
4: ناون کوچک و بزرگ ( جهت زدن نان به تنور)
5: سیخ – آتش کش – انبر
6: در بازنه ( بازنه سوراخی است جهت ورود هوا به تنور که موقع پخت نان وسیله ایی به نام در بازنه بسته می شد تا زغالهای تنور دیرتر به خاکستر تبدیل شوند .)
بعد تهیه لوازم تعدادی از خانم های محل جمع می شدند و با کمک همدیگر شروع به پخت نان می کردند و معمولا نان مصرفی یک ماه پخته می شد .
از باشکوه ترین این مراسم پخت نان شب عید بود که که معمولا انواع نان ها از قبیل گرده - فتیر - نون شیرین و ... پخته می شد .
آداب و رسومی که در گذشته در روستا با تشریفات خاصی انجام می شده اما متاسفانه با گذشت زمان برخی از آنها از خاطرها رفته اند و شاید کمتر کسی یاد و خاطره ایی از آنها در ذهنش داشته باشد اما برخی نیز با کمی تغییر در نحوه برگزاری همچنان بر قوت خود باقی اند و هر ساله اجرا می شوند
کؤرپه: نوزاد
کروان قیران: ستاره سحری
کوسهگن: دل نازک، زودرنج، قهرو
کوسو: قهر، رنجش
گؤرهجک: سرنوشت
گؤرو: وظیفه
گهییش: مشورت
گهییشمهک: مشورت کردن
گورنج: افتخار، اعتماد
گون آیدین: روز بخیر
گووهنمک: افتخار کردن، بالیدن
گیرینج: به تنگ آوردن، ذله کردن، بیزار کردن
قادا: درد و بلا
قادین: خانیم، خانم
قاش: ابرو
قوتلو: مبارک
قوْرخاق: ترسو
قوْرخماز: نترس، شجاع
قوْروجو: پاسدار، محافظ
قوْروماق: حفاظت کردن
قوْناق: مهمان
قیزارتما: سرخ کردنی
قیزبوغان: مارمولک
دؤزوم: صبر ، شکیب، D?züm
آچون: دنیا
یوُروجو: خسته کننده
چالیشغان: پرکار. فعال
گون آیدین: صبح به خیر. روز به خیر
دادلی: خوشمزه
اؤدلک: ترسو، بزدل،?dl?k
اؤزهل: مخصوص، ویژه، ?z?l
اؤزهلجه: بویژه، ?z?lce
اؤفکه: خشم، عصبانیت، ?fk?
اؤیود: پند، نصیحت، ?yud
آرین: پاک، خالص ، Ar?n
آزغین: گمراه، Az??n
ازگین: لهشده، ?zgin
اوزگونچو: غواص، شناگر، Uzgükçü
اوْلاجاق: تقدیر، سرنوشت، Olacaq
اوْنودولماز: فراموش نشدنی، Onudulmaz
اوْنوتماق: از یاد بردن،فراموش کردن، Onutmaq
ایستهکلی: خواستنی، دوستداشتنی، ?st?kl?
ایناملی: با ایمان، مؤمن، ?naml?
اینانیلماز: باور نکردنی، ?nan?lmaz
اینجیتمهک: اذیت کردن، آزار رساندن، ?ncitm?k
آغرییان دیشی چکرلر.
«دندانی را که درد میکند باید کشید.»
اوغری پیشیک آغاج گورجک قاچار
«گربه دزده چوب ببینه فرار میکنه»
ایلان هر یئره اگری گدر، اوز یوواسینا دوز گدر.
مار هر کجا که کج بره ، خونه خودش راست میره.
اوز گوزینده دیرگی گورمور ، اوزگه نین کینده توکو گورور.
تیر را در چشم خود نمیبیند ولی مو را در چشم دیگری میبیند.
اوستورانین قاباغیندا سیچماسان ، دئیرلر گوتو یوخدی.
(به علت رعایت نکردن ادب در این ضرب المثل از ترجمه آن معذوریم)فقط جهت اطلاع
اولی دوروپ مرده شیری یویوور.
مرده بلند شده داره مردهشور رو غسل میده.
اولن یوخدی قبرنه سیچاسان
هنوز خبری نیست که داری برنامه میریزی.
اول قارداشلیغوی ثابت ائله سورا ارث و میراث ایسته
اول برادریتو ثابت کن بعد ادعای ارث بکن.
اولیه اوز وئرسن ، سیچار کفنین باتیرار
(شامل بند بی ادبی می شود)
باغدا اریک واریدی سلام علیک واریدی، باغدان اریک قورتولدو سلام علیک قورتولدو.
تازمانی که سود میرسد دوست است.
باشیوا داش سالاندا ، اوجا یئردن سال
وقتی میخواهی کاری را شروع کنی از بالا شروع کن
باغبانین گل وقتی قولاغی ائشیتمز
بورنو یئللی دیر.
«دماغش باد دارد.»
هر یک از ما یک نام خانوادگی داریم که توسط آن شناخته میشویم، این نام خانوادگی گاهی برگرفته از مکان و محیط زندگی است مانند تهرانی، شیرازی و غیره، گاهی اشاره به شغل دارد مانند کفاش، آهنگر، نجار و اسامی مشابه، گاهی به خصوصیت و ویژگی خاصی اشاره دارد
که در وجود ما هست و یا اینکه دوست میداریم داشته باشیم، مانند باانصاف، دلیر، شجاع و غیره، گاهی منسوب به شخص خاص و مشهوری در سلسله اجدادی است، مانند بسیاری از نامهای خانوادگی که به نام افراد منسوب هستند و اتفاقا منظور این نوشته هم مورد اخیر است، همانند جعفری، مرادی ، محمدی و امثال آنها، با هم نگاهی به نامهای خانوادگی در روستای قره داش میاندازیم و از همین زاویه به طایفه و زندگی طایفه ای نگاهی گذرا خواهیم داشت.