در گذر از جــــــــــــــــاده ی زندگـــــــــــــــی آموختم....
آموختم که همیشه و در هر شرایطی میشه لبخند زد،حتی تلخ
آموختم که آدما همیشه اون چیزی نیستن که نشون میدن
آموختم که آیینه ی هر کس باشم
آموختم که فرق نمیکنه چه جور خــــــــــــدا رو صدا کنم،مهم اینه که اون حرف منو میفهمه و واسم یه دوست خوبه
آموختم که امن ترین مکان آغوش گرم خونوادمه
آموختم که ارزش هرکس به مقام و منزلتـش نیس،به شخصیت و درک و فهم شه
در گذر از جــــــــــــــــاده ی زندگـــــــــــــــی آموختم....
آموختم که همیشه و در هر شرایطی میشه لبخند زد،حتی تلخ
آموختم که آدما همیشه اون چیزی نیستن که نشون میدن
آموختم که آیینه ی هر کس باشم
آموختم که فرق نمیکنه چه جور خــــــــــــدا رو صدا کنم،مهم اینه که اون حرف منو میفهمه و واسم یه دوست خوبه
آموختم که امن ترین مکان آغوش گرم خونوادمه
آموختم که ارزش هرکس به مقام و منزلتـش نیس،به شخصیت و درک و فهم شه
در گذر از جــــــــــــــــاده ی زندگـــــــــــــــی آموختم....
که بی دریغ بخندم
که بی حساب ببوسم
همیشه راست بگویم
که رخت نو بپوشم
به ضرب ساز بچرخم
به جرم عشق بجوشم
در گذر از جاده ی زندگی آموختم....
که زندگی طولانی ترین داستان دنیاست که نمیشه زودتر صفحه آخرش رو خوند و برای دونستن آخر داستان باید تمام عمر و هستیت رو صرف خوندنش کنی
كه خدا عشقه و عشق تنها خداست وقتي نا اميد ميشم ، خدا با تمام بزرگیش عاشقانه انتظار ميكشه تا دوباره به رحمتش اميدوارشم
اگه تا الان به انچه می خواستم نرسيدم،خدا برام بهترش رو درنظر گرفته.
و اینکه آموختم كه زندگي سخته ولي من از اون سخت ترم....
در گذر از جاده زندگی آموختم....
اگر از پايان گرفتن غم هايت نا اميد شده اي ،
به خاطر بياور زيباترين صبحي که تا به حال تجربه کرده اي
مديون صبرت در برابر سياهترين شبي هستي که
هيچ دليلي براي تمام شدن نمي ديدی …
و در گذر از جاده ی زندگی اموختم....
ایمان را نمی شود لابلای واجبات و مستحبات اموخت
ایمان اموختنی نیست
روزی میرسد در اعماق قلبت به تمام گذشته ات به تمام اندوخته هایت شک میکنی
و تازه مینشینی برای تمام سوالهای که تازه جوانه زده اند جواب پیدا کنی و
انوقت است که معنی ایمان را میچشی ایمان به افرینش خالقت دنیایت خودت هویتت و ...
و انوقت که توانستی خلق کنی یعنی ایمان اورده ای...